ای طلوع اولین دوست ای رفیق آخر من به سلامت سفرت خوش ای یگانه یاور من مقصدت هرجا که باشه هر جای دنیا که باشی اون ور مرز شقایق پشت لحظهها که باشی خاطرت باشه که قلبت سپر بلای من بود تنها دست تو رفیق دست بیریای من بود
البرتو
سهشنبه 10 آبانماه سال 1390 ساعت 05:45 ب.ظ
سلام هم وطن این شعر ور درسته داریوش خونده ولی شعرش رو آقای اضغر امانی اگه اشتباه نکنم سروده است.
سلام مرسی
من شاعرشو نمیدونستم منظورم این بود داریوش خونده