من و تو

چه خوبه نوشتن برای....

من و تو

چه خوبه نوشتن برای....

داریوش

ای طلوع اولین دوست ای رفیق آخر من
به سلامت سفرت خوش ای یگانه یاور من
مقصدت هرجا که باشه هر جای دنیا که باشی
اون ور مرز شقایق پشت لحظه‌ها که باشی
خاطرت باشه که قلبت سپر بلای من بود
تنها دست تو رفیق دست بی‌ریای من بود

:)

چه گوارا:

" دستم بوی گل میداد.

مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند...

اما هیچ کس فکر نکرد که شاید

یک گل کاشته باشم.."

برای همه :)

«آزادی  از جمله تجملاتی است که هرکسی توان کسب آن را ندارد

برای همه:)

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند وتو از ان رسم محبت بیاموزی... عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه گذاشتن سدی در برابر رودی است که از چشمانت جاری میشود.... عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه نداشتن همراه واقعی است که در سخت ترین شرایط همدم تو باشد.... عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه به فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زندگی است

برای همه :)

در فراسوی مرزهای تنت تو را دوست دارم

در فراسوی مرزهای تنم تو را دوست دارم

در فراسوهای عشق تو را دوست می دارم

در فراسوهای پرده و رنگ...

در فراسوهای پیکرهای مان

با من وعده دیداری بده...

"احمد شاملو"

برای همه :)

نمی خواستم نام چنگیز را بدانمونمی خواستم نام نادر را بدانم.نام شاهان را.محمد خواجه و تیمور لنگ.نام خفت دهندگان را نمی خواستم و خفت چشیدگان را...میخواستم نام تورا بدانم....و تنها نامی  را که می خواستم ...ندانستم

احمد شاملو